Tuesday, July 28, 2009

;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
; به نام آنکه semicolon را آفرید;
الا یا ایها الاستاد ادر کاسا و ناولها **** که درس آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
به بوی نمره ای کاخر" فراز" از رحم بنماید **** دعا بر جان شیرینش , کنم من پرمننت تایم ها(permanent time)
به 20 کارنامه رنگین کن گرت این بی امان گوید **** که بر من رشک ورزند تمام بچه درس خوانها
شب تاریک و بیم نمره و مشروط و ترم بعد **** کجا دانی تو حال ما؟ تو ای حلال مشکل ها
چه شب بیداری و نکته...,زدم من بر سرم جزوه ! **** ولی حاصل نشد آخر, کنم شاد مامان و بابا
ثوابی گر همی خواهی ز ما غافل مشو استاد
که ما آن مستمندانیم, دخیل بر درگه ارباب
" آ. مرتضی رحمانی ".....................................

5 comments:

Mehdi said...

مي بينم كه شاعرم شدي! بسي تبريكات و شادباش ها، ولي بعيد مي دونم با اين كارها بتوني از آقاي فرقان پرست نمره بگيري. ترم بعد بشين مثل بچه آدم درستو بخون تا به شعر گفتن نيفتي! البته مي خواستم چيزاي ديگه هم بگم ولي خب چيزه، اينجا نميشه
;)

Morteza Naghipoor said...

خیلی خوب بود ولی حداقلش یه "سمی کالن" استفاده می کردی تویه شعرت که با عنوانشم جور دراد. با این کارت نه تنها تنه حافظو تویه گور لرزوندی بلکه "پلی جریزم" هم کردی چون شک دارم این غزل مال تو باشه ولی به قول بعضیا که نمی خوام بگم مریم حیدر زاده هستش احساست خیلی خوب بود.

Mehdi said...

اي بابا مرتضي جان شما چرا رودرباسي داري آخه؟! خب بگو خانم حيدرزاده منظورته ديگه! بعدشم اين همه سمي كالنو نميبيني؟! وا. آقاي رحماني شما دلسرد نشو برادر،‌حافظ كيلو چنده؟ شما فقط مواظب باش مقام عظمي ناراحت نشن،‌بقيش حلّه داداش

Unknown said...

نمی دونم چرا نا خود آگاه یاد استاد گرانقدر خانم محمدنیا افتادم!قبلی که نگرفت شاید این بگیره

Behzad Sadeghian said...

ببین بچه ی با حالی هستی درست!رفیقی درست!رفاقت یه چیزه خفنه که نباید بهش پشت کرد درست!خیلی میخوامت درست!ولی اگه یه باره دیگه شعر استاد حافظ رو انقد قشنگ عوض کنی قاطی می کنما!(با لهجه ی غلام شیش لول بند)خداحافظ